کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



زبانحال حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمود ژولیده     نوع شعر : مدح و مرثیه     وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن     قالب شعر : غزل    

من و کـنـیزی آل عـبا  خدا را شکر            من و حـریـم ولی خدا، خدا را شکر

کنـیـز فـاطـمه بودن چه عـزّتی دارد            من و عنایت خیر النّسا خدا را شکر


مرا به رخصت زینب خدا پـناهم داد            که با حـسین شدم آشـنا خـدا را شکر

خدا نوشت شوم مادر حسین و حسن            کـشـید آخـر کـارم کجا خـدا را شکر

خـدا نـوشت که من مـادر اباالـفـضلم            که او شود به حسینم فدا خدا را شکر

شوند جمله پسرهای من غلام حسین            کـنـند نـوکـری مجـتـبی خدا را شکر

عزیز فـاطمه! زیـنب! بیا در آغـوشم            بـیا به دامن مـادر بـیا خـدا را شکـر

نـویــدِ پــورِ عـلــمـدار داده مــولایـم            برای یاری کرب و بلا خدا را شکر

برای روز عـلمـداری‌اش دعـا بکنیم            که هست آبروی خیمه‌ها خدا را شکر

شنیده‌ام که دو دستش ز تن جدا گردد            به تیر و نیزه شود مبتلا خدا را شکر

شنیده‌ام که به صورت فتد زمین بی‌دست            مگر که خیمه بماند بجا خدا را شکر

شنـیده‌ام زتعصب پس از شهادت هم            سری برآورد از نیزه‌ها خدا را شکر

شنیده‌ام که حسین از قـفا شود بی‌سر            و اهل کوفه کنند از جفا خدا را شکر

شنـیـده‌ام که لـباس اسیـری‌ات بر تن            کُـنی کـنارِ تنِ سر جـدا خدا را شکر

شنیده‌ام که شود پـاره پـاره معجـرها            حجاب کس نشود بر ملا خدا را شکر

پس از گذشت اسارت که از سفر آیی            سپاهِ خـصم در آید ز پا خدا را شکر

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : علی اصغر یزدی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

اُمُّ البنین بعد از حسین اُمُّ الأدب شد            شاگرد درسش، کـربلا اُمّ وهب شد

در تربیت بر مادران هم مادری کرد            شیر آفرینی که چُنین فخر عرب شد


خود را کـنـیـز خانه می‌دانـست اما            از لطف اهل خانه او زهرا نسب شد

حتی ادب پیش ادب هایش ادب کرد            حتی وفا هم از وفایش در عجب شد

اُمُّ القمر یعـنی که نوری در سیاهی            یعنی که فرزندش چراغ راه شب شد

در آن هیا هو حق مـادر را ادا کرد            نگذاشت روی خاک سر، زهرا سبب شد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

می‌سوخت و در سینه آهی شعله‌ور داشت            از بعد زهرا حال و روزی خون جگر داشت
با دیـدن چـشمان حـیـدر گریه می‌کرد            از غصه های هر شب و روزش خبر داشت


جـان‌هـا فـدای آنکه به طـفـلان زهـرا            از هر کس دیگر ارادت بیـشتر داشت
نذر حسینـش کرده بود هر بچه‌اش را            آن مادری که دامنش قرص قمر داشت
زینب همه عشقش، دگر دختر نمی‌خواست            اما دلش می‌خواست بیش ازاین پسرداشت
جـان‌ها به قـربان و فـدای مـادری که            روزی رزق سفره‌اش خیلی ثمر داشت
سـنـگ مـزار خـاکی و بـی‌سـایـبـانش            ای کاش زائر نه فقط یک رهگذر داشت
اُمُّ البـنـیـن آمـد بـه اسـتـقــبـال زیـنـب            زینب برایش مشک پاره با سپر داشت
بعد از حـسیـن اُم البنین اُمُّ الـبـکاء شد            بعد از حسین چشمان بارانی و تر داشت

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محسن ناصحی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مـاه، می‌گـویند پشت ابـر پنهـان می‌شود           ماهت ای بانو شبی بر نیزه تابان می‌شود

مادر سقا! اگر بـاران نـمی‌بارد چه باک           آب، درس اول مـا در دبـسـتان می‌شـود


دامنت عباس پرور شد تعجب هم نداشت           مـور هم باشد کـنار تو سـلیـمان می‌شود

در عرب را که نـمی‌دانم ولی اُمُّ البنـین!           هرچه ایرانی است با عباس سلمان می‌شود

می‌کند فـرزندت ای بانو مگر پیغـمبری           ارمنی هم روز تاسوعا مسلمان می‌شود

خـانۀ عـبـاس تو دارالشـفـای دردهـاست           درد بی درمان هم اینجا زود درمان می‌شود

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمد قاسمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

وجودِ اهل محبّت همیشه در خطر است           تـقـرّبِ دل عـاشـق به آه شـعـله‌ور است

چگـونه مُـرده بخـوانـیـم آن کسی را که           تمام عمر خودش با حسین همسفر است


غـبـار معصیت از دامنـش گـرفـته شود           کسی که کاسۀ چشمش ز آبِ دیده، تر است

شبی که سر نشود با حسین و گریه بر او           همان شبی ست که فرموده‌اند بی‌سحر است

نـمـاز نـافـلـۀ شـب بـدون اشـک حـسـین           عبادتی ست که مانند نخـلِ بی‌ثـمر است

فـدای خـانم محـنت کـشـیده‌ای که هـنوز           بقیع از نفس روضه‌هاش خونجگر است

هـنـوز امّ بـنـین، مـادر چـهـار یـل است           شبیه نجـمه و لیـلا اگرچه بی‌پـسر است

در آفــتــاب کــنــار ربــاب مـی‌ســـوزد           شریک شرمِ به جا مانده در دل قمر است

ز داغ مـاه، بـه ابــروش خــم نــیـاورده           غم حسین کشیده که دست بر کمر است

از آن چهار رشیدی که از کَـفَـش رفـتند           تمام دلخوشی‌اش تکّه‌های یک سپر است

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمدحسن بیات لو نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

روشـنـا تـر ز آب اُمّ بـنـیـن            بـانـوی بـا حـجـاب اُمّ بنـین

انــتــخـاب ابــوتــرابـی تــو            افـتـخــار بـنـی کـلابـی تــو


خانه دار علی پس از زهرا            بی‌قـرار عـلی پس از زهرا

خـانـه‌ات خـانـۀ ولایت بـود            هـمـسریِ عـلـی برایت بود

چقَـدَر خوب بخت تو وا شد            زنـدگـانـی تـو چه زیـبـا شد

قلب و جانت شده به نام علی            که شده شوهرت؛ امام علی

بـا حـضورت بـهـار آوردی            عـطـر زیـبـای یـار آوردی

آمـدی بـوی فــاطــمــه آمــد            خـنــده روی لـب هـمـه آمـد

تو برای هـمه عـزیـز شـدی            پیش زینب ولی کـنیـز شدی

آسـمان هستی و قـمـر داری            دُرّ و گوهر به روی سر داری

در حیا و شرف قَـدَر هستی            مـادر چـار تا پـسـر هـسـتی

بـه تـو و مــادری‌ات ایـوالله            مـادرِ مـهـربـانِ «عـبـدالله»

دلت از عرش هم فراتر بود            »جعفرت»درحماسه محشر بود

دامنت مهد زهد و ایمان بود            اثـر پاکی تو «عـثمان» بود

به به از این یقین و اخلاصت            همه عـالم فـدای «عباست»

عصمت بی‌نظیر تو عشق است            شوکت شرزه شیر تو عشق است

دانـشِ مکـتـبت دلـیـری بود            خانه‌ات کهکشان شیری بود

پـسرانت اگـر چه یـل بودند            بـه وفـا و ادب مـثـل بـودنـد

درس مردی تو یادشان دادی            از خودت عشق را نشان دادی

کربلا شور جلوه گاه تو بود            نـوبـت جـلـوۀ سـپـاه تـو بود

ادبـت بـود رو سپـیـدت کرد            تـا ابـد مـادر شـهـیـدت کرد

شرف و شمس حق، نگینت کو؟            آی اُمُّ البـنـین؛ بنـیـنت کو؟؟

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد، همانگونه بسیاری از بزگان همچون شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، علامه بیرجندی و ... ( کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰، علل الشرایع ج ۱ ص ۱۸۸،  مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۶۰، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲، کبریت احمر۳۷۵، منتهی الآمال ۲۲۷ و  ...) نوشته اند حضرت زهراسلام الله علیها وصیت کرد که پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نما لذا ​امیرالمؤمنین عليه السّلام طبق وصیت حضرت زهرا ابتدا با امامه ازدواج کرد سپس با اسماء بنت عمیس، پس از آن با لیلی التمیمیه و در آخر سر با فاطمه کلابیه ( اُمُّ البنین) ازدواج نمود، لذا ازدواج امیرالمؤمنینعليه السّلام با اُمُّ البنین حدوداً ۱۵ سال بعد از شهادت حضرت زهراست که در آن زمان امام مجتبی عليه السّلام ۲۴ و سیدالشهداعليه السّلام ۲۳ سال داشته اند، یعنی آنکه ازدواج کرده و در خانه خود بوده اند، لذا اختلاف سن حضرت عباس عليه السّلام با سیدالشهدا عليه السّلام هم حداقل ۲۳ سال است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

خانه دار علی پس از زهرا            بی‌قـرار عـلی پس از زهرا

مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

کـوه اعـتـلا ز رفعـت اُمُّ البنـین گرفت            دریـا سخـا ز رحمت اُمُّ البـنـین گرفت

خورشید اگر که واسطۀ نور عالم است            نور از جمال و طلعت اُمُّ البنین گرفت


روح الامین برای تقرب، به طور عرش            چـلـه بـرای خـدمـت اُمُّ البـنـین گـرفت

افـتـادم از نـفـس سـرِ نـفـسم ولی خـدا            دست مـرا به حـرمت اُمُّ البنـین گرفت

دست نـیـاز ما به خـدا از هـمـان ازل            پـیـونـد بـا کـرامـت اُمُّ البـنـیـن گـرفت

عـباس را به قـلۀ طاعت رسانده است            درسی که از بصیرت اُمُّ البنین گرفت

دستش شفیع خلق شود چون که بوسه از            دسـتـان با سـخـاوت اُمُّ البـنـیـن گرفت

فردا علم به دوش حسین است یاورش            هر کس به دوش، رایت اُمُّ البنین گرفت

بـایـد برات صـحـن ابالفضل را فـقـط            از دست‌های حضرت اُمُّ البنـین گرفت

از بس بقیع رفت و ز عباس روضه خواند            یـثـرب هـوای غـربت اُمُّ البنین گرفت

داغش به جای خود، سپر خونی‌اش چنان            صبر و قرار و طاقت اُمُّ البنین گرفت

مقتل نوشته است که از هوش رفته است            جـان مـرا مـصیبت اُمُّ البـنـیـن گـرفت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل ایراد محتوایی حذف شد؛ مقام حضرت ام البنین سلام الله علیها بسیار رفیع است که ما حتی به گرد آن هم نمی رسیم اما فراموش نکنیم که عصمت مختص ائمه است.

معصومه است بی‌شک و مانند فاطمه            عصمت بها زعصمت اُمُّ البنین گرفت

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

از بس بقیع رفت و ز عباس روضه خواند            یـثـرب هـوای غـربت اُمُّ البنین گرفت

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : مهدی رحیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن قالب شعر : غزل

یلِ کرب و بلا باید که مامش اینچنین باشد          فقـط عباس او کافی ست تا اُمُّ البنـین باشد

همانطوری که تنها فاطمه گشته حسین آور          فقط این زن توانسته ابالفضل آفرین باشد


رباب و زینب کبری عروس ودخترش هستند          که بعد از فاطمه او باید اُمُّ المؤمنین باشد

به دور نام او از چار سو عمری پسرهایش          رکاب از نام خود دارند تا این زن نگین باشد

تـمام بچـه‌هـایـش بهـتـرند از دیگـران اما          یکی این بین چون عباس باید بهترین باشد

رباب و زینب از عباس می‌خواندند قبل از او          که قطعا روضه خوانِ خُبره باید آخرین باشد

وَ مـادر روضۀ عباس را تا آب می‌خواند          چرا که آخر این روضه باید نقطه چین باشد

به سطح آب، عکس ماه می‌ریزد به هم گاهی          ولی ماهش چگونه ارباً اربا بر زمین باشد

حضور چار امامِ در بقیع و مادری یعنی          که بعد از مرگ هم باید که او اُمُّ البنین باشد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

ابالفضلش چنان باشد که این زن اینچنین باشد          فقـط عباس او کافی ست تا اُمُّ البنـین باشد

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : محمد جواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعولن قالب شعر : ترکیب بند

کـریـمـان همه مـات اُمُّ البنـین اند            فـقـیـر کـرامـات اُمُّ الـبــنـیـن انـد

نه تنها دل ما که داوود و موسیٰ            اسـیــر مـنـاجـات اُمُّ الـبـنـیـن انـد


همه ساقیانی که صاحب سبـویند            دخـیـل خــرابـات اُمُّ الـبـنـیـن انـد

مـریـدان عـباسِ او در دو عـالم            به دنبال خـیـرات اُمُّ الـبـنـیـن انـد

پسرهـای او یـار خـون خـدایـنـد            دلـیـل مـبـاهـات اُمُّ الـبــنـیــن انـد

پـسـرهای نـور و تـجـلّی نـورند            تـجــلّــی آیــات اُمُّ الـبــنــیــن انـد

به خـورشید تابـان قـمرها می‌آید
به اُمُّ البـنـین این پـسرها مـی‌آیـد

گرفـتند ماهش، همه تکیه گاهش            گرفـتند ابالفضل، پشت و پناهش

عـصایی نـدارد دم پـیـری حـالا            نـشانـده زمانه به خـاک سیاهـش

امان از صبوری، کشیده قبوری            روی خاک و غم مانده در بین آهش

خدای ادب شد، بصیر عرب شد            ولی بوده هر جا به زینب نگاهش

ندیده دو عـالـم، کسی جز یل او            که دامان زهـرا شود قـتـلگاهش

بشـیر از پسرهای او دم نزن تو            بگو از حسینش؛چه شد قبله گاهش؟!

پـسرهای او نـذر راه حـسیـن اند
قـمـرهای او نـذر راه حـسیـن اند

دل او شکـسته ولی بـازویش نه            دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه

کـسی دیـده در بین خـانه بـیافـتد            شراره به جان سر گـیسویش، نه

کسی دیـده در بین کوچه بـیافـتد            رد پنجۀ لاله چـین بر رویش، نه

شده شوهرش را ببیند که از غم            گذارد سرش بر روی زانویش، نه

شنـیده کسی که زن پا به مـاهـی            در سوخـتـه بیـاید سویـش… نه

شده زیر در مـادری باشد و بعد            کسی با لگد رد شود از رویش؛ نه

بـهـار دل آل حــیـدر خـزان شـد
قـد فـاطمه در جـوانی کـمان شد

: امتیاز
نقد و بررسی

معانی کلمۀ غرور در فرهنگ لغات دارای بار منفی است و شایسته اهل بیت نیست لذا تغییر داده شد

غرورش شکسته ولی بازویش نه            دلش گرچه خون شد ولی پهلویش‌ نه

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : اسماعیل روستائی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

قـدر صد عـالـم بهـا دارد بهـای مادری           کارهـا سامـان بگـیـرد با دعـای مادری

شأن این والا گهر را حق مشخص ساخته           هـست وقـتی باغ جنّت زیر پای مادری


عـشق باید تا بجـنـبانـد قـلم را در دوات           تا که بـنویـسد قـلـم؛ اندر رثـای مـادری

داشتم رد میشدم از وسعت تاریخ عشق           یـادم آمـد بـاز هـم از مـاجـرای مـادری

در خبرها آمده وقـتی بشیر آمد به شهر           شهـر شد آتـشکـده از وای وای مـادری

ای بشیر آهـسته تر، دارد می‌آید مادرش           من شنیدم تند شد ضرب عصای مادری

مادر است او پیک غم، باید مراعاتش کنی           تا که میگـویی خبر از بچـه‌های مادری

از شهیدان گفت مادر گفت قربان حسین           تا که گـفـتا از حسین آمد صدای مادری

هر چه گفتش از پسرها او صدا میزد حسین           عشق باشد چیزی اصلا ماورای مادری

با عصا نقـش زمین شد مـادر سقای آب           آب هم آتش گـرفت از کـربـلای مادری

دیگر او را تا به مرگش هیچ کس خندان ندید           شد بقیع و چهار قبر،بیت العزای مادری

بر حسین او بیشتر از بچه‌هاش گریه کرد           چون که باید تا بگرید او به جای مادری

بـهـر سـقـا تا دم آخـر حـلالـیـت گـرفت           ای فـدای این همه احـساس های مـادری

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیاتی همچون ابیات زیر باید در قالب زبانحال باشد و الا در خصوص ملاقات جابر با حضرت ام البنین در کتب معتبر تاریخی هیچ چیزی نیامده است و قصه های نقل شده در این خصوص مستند نیست

از شهیدان گفت مادر گفت قربان حسین           تا که گـفـتا از حسین آمد صدای مادری

هر چه گفتش از پسرها او صدا میزد حسین           عشق باشد چیزی اصلا ماورای مادری

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

آنقدر جانسوز و محزون ناله میزد در بقیع           دشمنش هم گریه کرد آنجا برای مادری

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : محمدسجادعادلی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

نام ادب و شما عجـیـن خـواهد بود            حالا که خدا خواست چنین خواهد بود
از لـطـف دعـای بـچـه‌هـای زهــرا            تا هست خدا، اُمِّ بنین خواهد بود…


*********************

لبخند ز لب های تو گـل چید؟! نچید            چشمان تو غیر غصه را دید؟! ندید
چـشـمـان ربـاب و سـوز آه زیـنـب            بر درد تو غـم گـذاشت تشدید شدید

*********************

آرامــش روح و تـن نــدارد مـــادر            ایـنـجـا غـم خـویـشـتن نـدارد مـادر
آه ای پــســران رفــتــۀ اُمِّ بــنــیــن            از بـعـد شــمـا وطـن نــدارد مــادر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مشکل در وزن مصرع اول تغییر داده و اصلاح شد

از لـطـف دعـای بچـه‌های فـاطـمـه            تا هست خدا، اُمِّ بنین خواهد بود…

زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : چهارپاره

به تیغی حیف گـیسویت گُسستند            دو بازویت دو بازویت گـسستـند

از آنجایی که من بـوسیـده بـودم            بمیـرم هر دو اَبـرویت گـسستـند


انـیـس گـریـه‌هـایـم را گـرفـتـنـد            تـوانِ دسـت و پـایـم را گرفـتـنـد

کمانی تر شدم از زینب افـسوس            سرِ پـیـری عـصایـم را گـرفـتند

بهـارم را چِـسـان پـایـیـز کـردند            دلـم را از غـمـت لبـریـز کـردند

سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند            تو را از مـرکـبـی آویـز کـردنـد

غـمـت راهِ نـفـس بر سیـنه بسته            تَـرَک بـر چـهـرۀ آئـیـنـه بـسـتـه

زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من            ببـیـن عـبـاس دستـم پـیـنه بـسته

از آن سرو علی بنیاد و صد حیف            از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف

دو دستی که عـصای پیـریم بود            خداوندا زِ تَن اُفـتاد و صد حیف

: امتیاز

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : مجتبی خرسندی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

بعد از تو دیگر هیچ کس اُمُّ البنین نیست            یعـنی زنی مانـند تو مـرد آفـرین نـیست

اُمُّ الادب، اُمُّ الــوفــا، اُمُّ الابــاالـفــضــل            غیر از تو وصف هیچ شخصی این چنین نیست


شـاگـرد درس صـبـر مــولا بـوده‌ای که            با این همه غم روی پیشانیت چین نیست

در گـریـه‌ات راهــی نـدارد داغ فـرزنـد            قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست

وقـتـی که اشک دشـمـنـانـت را درآورد            پس خطبه‌ای چون خطبه‌هایت آتشین نیست

مدح تو چون با مدح عباست گره خورد            دیگر گریز روضه‌هایت هم جز این نیست

شـور رجـزهـایـش نـمـی‌آمـد بـه آن کـه            در راه حفظ دین خود قطع الیمین نیست

آه! ای خوشا بر حال آن مردی که در جنگ            وقتی که دستش قطع شد بر روی زین نیست!

این چند برگ از متن قرآن است بر خاک؟            یا دست های اوست که در آستین نیست؟

: امتیاز
نقد و بررسی

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

وقـتـی که اشک دشـمـنـانـت را درآورد            پس خطبه‌ای چون خطبه‌هایت آتشین نیست

زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها با حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : وحید محمدی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

شرمنده‌ام که سوخت میان شرر پرت            آتش گـرفـت باغ گـل لالـه در برت

شرمنده‌ام که مشک ابالفضل پاره شد            شرمنـدۀ ربـاب شد و کام اصغـرت


مهلت نداد عمود به قـولش وفـا کند            عـباس من که آب شد از آه آخـرت

زینب حلال کن پسرم را حـلال کن            قسمت نشد صدات کند چون برادرت

با دست خسته اش دو دست یلم گرفت            خـیلی شدم دوباره بدهکـار مـادرت

ای من فـدای نـالـۀ روی بـلـندی‌ات            شرمنده‌ام که رفت ز دستت برادرت

سُمِّ ستور قـسمت آن جـسم پـاک شد            بالای نیزه رفت سرش در برابرت

عباس رفت و آتش لشکـر بلـنـد شد            آتش گرفت چادر و دامان و معجرت

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تیر به چشم حضرت عباس خوردن ؛ تغییر داده شد

دست شکسته خون ز دو چشمان خون گرفت            خـیلی شدم دوباره بدهکـار مـادرت

زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها قبل از وفات

شاعر : علی ذوالقدر نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : مسمط

شد شـامـلـم دعـای سحرهای فاطمه            روشن شدم به نـور قمرهای فاطمه
تـاج سـرِ مـنـنـد گـهـرهای فـاطـمـه            اولاد من کـجـا و پسرهـای فـاطـمه


هستند هر چهار پـسر نـوکر حسین
شرمنـده‌ام نشد سپـر مجـتـبـی شوند            قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حـالا بناست راهـی دشت بـلا شوند            حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین

عهدی است بین اُمِّ بنین و خدای خود            غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته‌ام به دل بچه‌های خود            اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای عـلی اصغر حسین

: امتیاز

زبانحال حضرت ام البنین سلام الله علیها با حضرت عباس علیه السلام

شاعر : محمدحسین رحیمیان نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

دل من خسته ز غم هاست کجایی عباس           مادرت بی‌کس و تنهاست کجایی عباس
مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم           روضۀ داغ تو بـرپـاست کجایی عباس


مثل هر روز منم فـاتحه خـوانت مـادر           دلم از داغ تو غـوغاست کجایی عباس
سائـلـت آمده تا خـرجـیِ سـالـش گـیـرد           نا امـیـد از هـمه دنـیاست کجایی عباس
کاش امروز سرم بر روی زانوی تو بود           مادرت بی‌کس و تنهاست کجایی عباس
من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی           چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس
من شنیدم روی تل زینب کـبری گـفـته           شـمـر بـالا سـر آقـاست کجـایی عـباس

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم           روضه شرم تو بـرپـاست کجایی عباس

مناجات با حضرت عباس در وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : حسین رضایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مثنوی

ای رودِ خـروشان به لبِ، بـاغ اقـاقی            ای ساحل طوفان زدگان،حضرت ساقی

ایـام عــزاداریِ مـادر شـده، بـرخـیـز            وقتِ غم و غمخواریِ مادر شده، برخیز


گـویـنـد هـمـه فـاطـمـیـان، آجرک الله            ای مـاهِ بـنـی هـاشـمـیـان، آجـرک الله

تـو ارشــدِ ابــنــاء و یــلِ اُمِّ بـنــیــنـی            امروز به حُزن و به غم و غصّه قرینی

شد باز قفس، گشت رها، همچو کبوتر            دیگر ز مدیـنه چو پـدر، پر زده مـادر

آن مادرِ دلخون، که برای تو غمین بود            بعدِ تو به چشمانِ تر و اشکِ جبین بود

بـا گـریـۀ او اهـل مـدیـنـه بـه تـلاطـم            می‌سوخت چو شمعی ز فراق تو و انجُم

می‌گفت حسین جان و به دل شعله زنان بود            او قـبـلـه گه جـمله بکـائـینِ زمـان بود

عمری زِغم و داغِ عظیمِ، جَبَلَ الصَّبر            می‌ساخت به گلزارِ بقیع، صورتی از قبر

آن صورتِ قبری که همیشه گِل و تَر بود            از اشکِ دو چشمانِ تَرَش، غرقِ اثر بود

دیـگـر به بَـرَش اُمّ بـنـیـن نـالـه نـدارد            در بینِ بـقـیـع، بـا قـدِ خَـم لالـه نـدارد

: امتیاز
نقد و بررسی

هرچند موضوع به قبرستان بقیع رفتن حضرت ام البنین و چهار صورت قبر کشیدن و عزاداری کردن ایشان برای فرزندانش در بعضی از کتب مقاتل ذکر شده است اما این گزارش تاریخی مورد نقد است از جمله اینکه ام البنینی که وصفش آنگونه در تاریخ آمده چرا فقط برای چهار فرزند خودش ... و عزداری می کند و برای سیدالشهدا عزاداری نمی کند و در ادامه این گزارش؛ دل رحمی و مروّت حاکم خونخوار و مستبد مدینه وصف می شود که احتمال دارد این گزارش تحریف عوامل بنی امیه برای تطهیر خود و جنایاتشان باشد؛ لذا بعضی از موخین و علما معتقد هستند بعید است چنین چیزی صحت داشته باشد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

تنها نه که شیعه، به غمِ اُمّ بنین سوخت            دل سنگ ترین، مردِ عرب نیز، حزین سوخت

عمری زِغم و داغِ عظیمِ، جَبَلَ الصَّبر            می‌ساخت به گلزارِ بقیع، صورتی از قبر

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : حسین رضایی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : چهارپاره

ای سراپـا عشق و پاکی و صفا            اســوۀ دلـداری و صـبـر و وفـا
ای بـلـنـدای عـطـا را قــائــمــه            مــادر گـلـهـای بــاغ فــاطــمــه


بر علی سرخیل مردان همسری            مـرتـضی را یـاوری و دلـبـری
ای که در بیتِ علی بودی عزیز            از چه رو می‌خوانده‌ای خود را کنیز؟

دامنـت مـهـدِ عـلـمـدار حـسـیـن            مهـدِ شیـر بـیـشه، کـرّار حسین
چار فرزندت غـلامِ حـلقه گوش            شـاهـدانِ بـزمِ پـیـرِ می فـروش

آن فــدائــیــانِ دشـتِ کـــربـــلا            جـرعـه نـوشـانِ مـیِ قـالـو بـلا
جعفر و عثمان و عون، عباس تو            جـمـلـۀ گـلـهـای بــاغ یــاس تـو

یک به یک پرپر به نزد فاطمه            آن سه در میدان، یکی در علقمه
تو نبـودی تا بـبـیـنی، رزمشـان            در حمایت از ولایت، عزمشان

تـو نـبـودی در بـرِ عـبّـاسِ خود            تا گشایی عـقـده و احساسِ خود
آن زمانی که ز ظلم و جور کین            تیر باران شد، فتاد از روی زین

نه دگر دستی به تن ماند و نه پا            شه می‌آمد قـد کـمان از خیمه‌ها
یک طرف مولا به الغوث الامان            یک طرف زهرا به زاری و فغان

گـر نـبــودی کـربـلا اُمُّ الـبـنـیـن            سـربـلـندی ای غـریب بی‌بـنـیـن
چار فرزندت چه غوغا کرده‌اند            در دل هر شیعه جـا وا کرده‌اند

: امتیاز

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : مهدی علی قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

مادرم در گوش من خوانده است:یا ام البنین!           ذکر من تا روز محشر هست:یا ام البنین!

هرکسی که توبه اش در محضر ربّ شد قبول           قبل از آن در زیر لب گفته است:یا ام البنین!


مستجاب الدعوه شد هرکس که در این روزگار           بر گـدایـان درت پیـوست یا ام الـبـنـیـن!

ما همیشه محضر تو عرض حاجت کرده ایم           هرکجا خوردیم بر بن بست یا ام البنین!

هفت پشتـم را نظر کردم تمـاماً بوده اند           نـوکـر عـبـاس تو دربست یا ام البـنـیـن!

در حمایت از غـریب کـربلا، عباس تو           دست داده تا بگیـرد دست یا ام البـنـیـن!

فرق او را با عمودی تا دم ابرو شکافت           آن «حکیم بن طُفِیلِ» پست یا ام البنـین!

خون چکید از چشمهایش روی نیزه تا که دید           دست زینب را کسی می بست یا ام البنین!

بعد عـبـاسـت بـرای غـارت اهـل حـرم           حرمله با شمر شد هـمدست یا ام البـنین!

گرچه قدّت تا شده از غصۀ زینب ولی           حرمتت با کعب نی نشکست یا ام البنین!

: امتیاز

مدح و وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها

شاعر : قاسم نعمتی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب

تو شـاهکـار عـشق بـازی در زمیـنـی            تـو دسـت پـنـهــان خــدا در آسـتـیـنـی

اُمُّ الادب، اُمُّ الــوفـــا، اُمُّ الــبــنــیــنـی            دلـگـرمـی و وصـف امیـر الـمـونـیـنی


در پـیـشـگـاه تـو ادب تـعــظـیـم کـرده

قـرص قـمر مـیـر عرب تعـظیـم کرده

مـانـنـد نـوری آمـدی تـابـیـدی و بـعــد            با دست زهـرا مـورد تـأیـیـدی و بـعـد

خـود را دم بیت ولایـت دیـدی و بـعـد            آن چـارچوب سـوخـتـه بوسیدی و بعد

گـفـتـی اگرچه در حـرم تازه عـروسم

مـن آمـدم دسـتــان زیـنـب را بـبـوسـم

دیـدی چگونه گریه کن ها گریه کردند            غـمـدیـده ها با یاد زهـرا گـریه کـردند

با نـغـمـۀ لبـهـای مـولا گـریـه کـردنـد            یا فـاطمه می گفت هر جا گـریه کردند

آن روز تنها خواهش قـلـبت همین شد

یـا فـاطـمـه تـبـدیـل بر اُم الـبـنـیـن شـد

شهر مـدیـنـه در هیاهـو زین خـبر شد            شکـر خـدا ام البـنـین صاحب پسر شد

امـا کـلامـی بـاعـث خـون جـگــر شـد            زخـم زبـان ها بـر دل تو نـیـش تـر شد

گـفـتـنـد با تو بـعـد ازین کـم می گذارد

بر این یـتـیـمـان دیگر او کاری ندارد

امـا دهـان یـاوه گـویـان را تو بـسـتـی            پـای قـرار خویش با زهـرا نـشـسـتـی

دیــدند از جـام رضـای یــار مـسـتــی            چون رشتۀ فرزند و مـادر را گسستی

گـفـتی اگرچه بین تان خـیـلـی عـزیزم

در خـانه عبـاسـم غـلام و من کـنـیـزم

زینب تو را با نـور ایـمـان آشـنـا کرد            بـا یـک نـظــر دلــدادۀ آل عــبـا کــرد

بر آتـش عـشقش تـو را هم مبتلا کـرد            آن قـدر پیـشت صحـبت کـربـبـلا کرد

تا اینکه شاخ و برگ هایت پُر ثمر شد

دار و نـدارت چـهـار فـرزنـد پسر شد

کـم کـم پـسـرهای تو بال و پَـر گرفتند            دور و بَرَت را مثل یک لشگر گرفتند

درس شجاعت از خود حـیـدر گرفـتند            بـوی امـیـر فــاتـح خــیــبـر گــرفـتـنـد

گویم ز اوصاف عـظـیم تو؛ همین حد

زینب پس از زهرا تو را مادر صدا کرد

ای وای از روزی که قلبت را شکستند            حـجـاج زهــرا بـار بـیـت الله بـسـتـنـد

دیـدی همه سـرها گـرفته روی دستـند            با چه شکوهی روی محمل ها نـشستند

بـر زانــوی عـبـاس زیـنـب پـا گـذارد

شُـکـر خـدا که مـحـمـل او پـرده دارد

اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت            با دیدن یک صحنه ای چشم تو تر گشت

از این مصیبت عالمی خونین جگر گشت            باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت

بالاترین روضه همین در عالمین است

از راه آمد زینـب اما بی حسیـن است

فـریـاد زد اُمُّ الـبـنـیـن گـیـسـو سپـیـدم            مـادرنبودی عصر عـاشـورا چه دیـدم

از خـیـمـه تا گـودال با زحمت دویـدم            با دست خود از پهلویش نـیـزه کشیدم

اُمُّ الـبـنـیـن تـاج سـرم را سَـر بـریـدند

پـیـراهنش را از تَـنَـش بیرون کشیدند

مـادر نبودی؛ گوش کن از این خبرها            از داغ عـبـاس تو خـم گـشـتـه کـمرها

واشـد به روی مـن نـگـاه ره گــذرهـا            چـادر به سـر دارد دویـدن دردسـرهـا

عباس رفت و پـاسبـان خیـمـه ها رفت

امّـیـد از قـلـب و نـگـاه بـچـه ها رفـت

اُمُّ البـنـیـن اول دو بازویش بهم ریخت            از فرق سر تا بین ابرویش بهم ریخت

ضرب عمودی آمد و مویش بهم ریخت            تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت

عـبـاس نـامردی عـمـود آهـنین خورد

بی دست از بالای مرکب بر زمین خورد

دروازۀ کـوفــه قـیـامـت سـاخـتــم مـن            بر مرکب طـوفـانِ خـطـبـه تـاختم من

تا چـشـم روی نـیـزه هـا انـداخـتـم من            در یک نظر عبـاس را نـشـنـاختم من

از درد غیرت سوخت قلب نازنـیـنـش

در خون نشسته دیده ام روی غـمـینش

مــادر دعـا کـن مـنـتـقـم دیـگـر بیـایـد            چون او گره از اَبـروی زهـرا گـشاید

صحـن و سرایی در بقـیـع بر پا نماید            پـایـان هر روضه دعـا کـردیـم شـایـد

ما کـاشـف الکـرب امام خویش گردیم

دار و نـدار خـویـش نـذر یـار گـردیـم

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر دارای ایراد وزنی و محتوایی است لذا تغییر داده شد

مــانـنـد نــور آمـدی تــابـیـدی و بـعــد            با دست زهـرا مـورد تـأیـیـدی و بـعـد

بر آتـش عـشـقـش تـو رب الـفـدا کـرد            آن قـدر پیـشت صحـبت کـربـبـلا کرد

گوییم از اوصاف عـظـیم تو همین حد            زینب پس از زهرا تو را مادر صدا کرد

مادر نبودی پس گوش کن از این خبرها            از داغ عـبـاس تو خـم گـشـتـه کـمرها

بیت زیر دارای ایراد محتوایی و معنایی است و به نوعی وهن اهل بیت است ضمن اینکه صحیح هم نیست لذا به جهت رعایت توصیه های علما و حفظ جایگاه و شأن اهل بیت تغییر داده شد

عباس رفت و آبروی خـواهرش رفت            دعوا شد و چادر ز روی خواهرت رفت

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن حذف شد، همانگونه بسیاری از بزگان همچون شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ عباس قمی، علامه بیرجندی و ... ( کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۸۷۰، علل الشرایع ج ۱ ص ۱۸۸،  مناقب آل ابیطالب ج ۳ ص ۳۶۲، مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۳۶۰، بحار الأنوار ج ۴۳ ص ۱۹۲، کبریت احمر۳۷۵، منتهی الآمال ۲۲۷ و  ...) نوشته اند حضرت زهراسلام الله علیها وصیت کرد که پس از من با امامه دختر خواهرم ازدواج نما لذا ​امیرالمؤمنین عليه السّلام طبق وصیت حضرت زهرا ابتدا با امامه ازدواج کرد سپس با اسماء بنت عمیس، پس از آن با لیلی التمیمیه و در آخر سر با فاطمه کلابیه ( اُمُّ البنین) ازدواج نمود، لذا ازدواج امیرالمؤمنینعليه السّلام با اُمُّ البنین حدوداً ۱۵ سال بعد از شهادت حضرت زهراست که در آن زمان امام مجتبی عليه السّلام ۲۴ و سیدالشهداعليه السّلام ۲۳ سال داشته اند، یعنی آنکه ازدواج کرده و در خانه خود بوده اند، لذا اختلاف سن حضرت عباس عليه السّلام با سیدالشهدا عليه السّلام هم حداقل ۲۳ سال است. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

شهر مـدیـنـه در هیاهـو زین خـبر شد            شکـر خـدا ام البـنـین صاحب پسر شد

امـا کـلامـی بـاعـث خـون جـگــر شـد            زخـم زبـان ها بـر دل تو نـیـش تـر شد

گـفـتـنـد با تو بـعـد ازین کـم می گذارد

بر این یـتـیـمـان دیگر او کاری ندارد

موضوع بیت زیر صحت ندارد و جزء تحریفات عاشوراست همچنان تیر به چشم حضرت عباس خوردن در هیچ کتاب معتبری نیامده است لذا ابیات زیر تغییر داده شد

از درد غیرت صورتش چرخاند مادر            بـسـتـنـد او را تـا به نـیـزه مـاند مـادر

اُمُّ البـنـیـن اول دو بازویش بهم ریخت            تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت

زبانحال حضرت ام البنین با سیدالشهدا علیه السلام

شاعر : محمود ژولیده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

خون قـلبم نه ز داغ پـسرم ریخت حسین           آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین

زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت           از غم موی سپیدش جگـرم ریخت حسین


خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد           ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین

من شـنـیـدم بـدنت زیـر سُـم اسبـان رفت           تنـت انگـار که پیش نظـرم ریخت حسین

گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست           از دلـم سخـتـیِ داغ پـسرم ریخت حسیـن

در ره یــاری اربـاب پـسـر یـعـنـی چـه؟           شُکر، پیـش قـدمِ تو قـمـرم ریخت حسین

مـادر آن است که یـار غـم زهــرا بـشود           پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین

پـسـرانـم هـمـه بـودنـد سـپـرهـای حسیـن           سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین

آب اگر ریخت ز مشک پـسـرم، شرمنده           آبرو بود که از چـشـم تـرم ریخت حسین

مـرغ بــاغ مـلـکــوتِ تـو شـده عـبــاسـم           او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین

مـادرت آمـد و دسـت پـسـرم را بگـرفت           عرق شـرم ز روی پـسرم ریخـت حسین

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل رفع ایراد محتوایی و حفظ بیشتر حرمت اهل بیت تغییر داده شد

مـادرت آمـد و دسـت پـسـرم را بـوسـیـد           عرق شـرم ز روی پـسرم ریخـت حسین