کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: مقتل


وفات حضرت معصومه سلام الله علیها

درباره : حضرت معصومه سلام الله علیها
منبع : بحارالانوار ( ۲۵۴/۹۹ و ( بحارالانوار ۲۹۰/۴۸)

علامه مجلسى رحمه اللّه از کتاب تاريـخ قـم نقل كرده است كه چون مأمون حضرت امام رضا علیه‌السلام را در سال ۲۰۰ هجری از مدينه به مرو طلبيد يك سال بعد از آن خواهرش حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها به جهت اشتياق ملاقات برادرش از مدينه به جانب مرو حركت كرد، همين كه به ساوه رسيد مريضه شد پرسيد كه از اينجا تا قم چه مقدار مسافت است؟ گفتند: ده فرسخ است . پس خادم خود را فرمود كه مرا به جانب قم ببر. پس آن حضرت را به قم آورد. چون خبر رسیدن آن مخدره پخش شد، آل سعد همگى آمدند و از آن حضرت خواهش کردند به منزل آنان برود و در ميان همه موسى بن خزرج بر اين امر تقدم جست همين كه به خدمت آن مكرمه رسید مهار ناقه آن حضرت را گرفت و كشيد تا در


خانه خود و ایشان را منزل خود جای داد، پس آن حضرت مدت هفده روز زنده بودند سپس دعوت حق را لبیک گفت، پس او را غسل داده و كفن نمودند و در زمین بابلان ـ آنجا که آن حضرت دفن است ـ دفن کردند. تَارِيخُ قُمَّ، لِلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْقُمِّيِّ قَالَ أَخْبَرَنِي مَشَايِخُ قُمَّ عَنْ آبَائِهِمْ‏ أَنَّهُ لَمَّا أَخْرَجَ الْمَأْمُونُ الرِّضَا ع مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَرْوَ لِوِلَايَةِ الْعَهْدِ فِي سَنَةِ مِائَتَيْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ خَرَجَتْ فَاطِمَةُ أُخْتُهُ تَقْصِدُهُ فِي سَنَةِ إِحْدَى وَ مِائَتَيْنِ فَلَمَّا وَصَلَتْ إِلَى سَاوَةَ مَرِضَتْ فَسَأَلَتْ كَمْ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ قُمَّ قَالُوا عَشَرَةُ فَرَاسِخَ فَقَالَتِ احْمِلُونِي إِلَيْهَا فَحَمَلُوهَا إِلَى قُمَّ وَ أَنْزَلُوهَا فِي بَيْتِ مُوسَى بْنِ خَزْرَجِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ قَالَ وَ فِي أَصَحِّ الرِّوَايَاتِ أَنَّهُ لَمَّا وَصَلَ خَبَرُهَا إِلَى قُمَّ اسْتَقْبَلَهَا أَشْرَافُ قُمَّ وَ تَقَدَّمَهُمْ مُوسَى بْنُ الْخَزْرَجِ فَلَمَّا وَصَلَ إِلَيْهَا أَخَذَ بِزِمَامِ نَاقَتِهَا وَ جَرَّهَا إِلَى مَنْزِلِهِ وَ كَانَتْ فِي دَارِهِ سَبْعَةَ عَشَرَ يَوْماً ثُمَّ تُوُفِّيَتْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا فَأَمَرَ مُوسَى بِتَغْسِيلِهَا وَ تَكْفِينِهَا وَ صَلَّى عَلَيْهَا وَ دَفَنَهَا فِي أَرْضٍ كَانَتْ لَهُ وَ هِيَ الْآنَ رَوْضَتُهَا ( بحارالانوار ج ۴۸ ص ۲۹۰، ترجمه تاریخ قم ص ۲۱۳ )

حسين بن على بن حسين بن موسى بن بابويه از محمّد بن حسن بن احمد بن وليد نقل می کند كه وقتى فاطمه عليها السّلام از دنيا رفت، او را به قبرستان بابلان بردند و او را در سردابى گذاشتند كه برايش حفر شده بود. قبيله سعد اختلاف كردند از اينكه چه كسى او را داخل سرداب گذارد. سپس همه قبول كردند كه خادم پيرمردى از اين قبيله بنام قادر مباشر اين كار شود همين كه از پى او فرستادند ديدند دو سوار از طرف بيابان مى ‏آيند هر دو نقاب دارند نزديك جنازه كه رسيدند نماز خواندند بر او و وارد سرداب شدند و جنازه را در سرداب گذاشته دفن كردند بعد از سرداب خارج شده بدون اينكه با كسى صحبت كنند سوار شده رفتند هيچ كس نفهميد آنها كه بودند. أَخْبَرَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ أَنَّهُ لَمَّا تُوُفِّيَتْ فَاطِمَةُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهَا وَ غُسِّلَتْ وَ كُفِّنَتْ حَمَلُوهَا إِلَى مَقْبَرَةِ بابلان وَ وَضَعُوهَا عَلَى سِرْدَابٍ حُفِرَ لَهَا فَاخْتَلَفَ آلُ سَعْدٍ فِي مَنْ يُنْزِلُهَا إِلَى السِّرْدَابِ ثُمَّ اتَّفَقُوا عَلَى خَادِمٍ لَهُمْ صَالِحٍ كَبِيرِ السِّنِّ يُقَالُ لَهُ قَادِرٌ فَلَمَّا بَعَثُوا إِلَيْهِ رَأَوْا رَاكِبَيْنِ مُقْبِلَيْنِ مِنْ جَانِبِ الرَّمْلَةِ وَ عَلَيْهِمَا لِثَامٌ فَلَمَّا قَرُبَا مِنَ الْجِنَازَةِ نَزَلَا وَ صَلَّيَا عَلَيْهَا ثُمَّ نَزَلَا السِّرْدَابَ وَ أَنْزَلَا الْجِنَازَةَ وَ دَفَنَاهَا فِيهِ ثُمَّ خَرَجَا وَ لَمْ يُكَلِّمَا أَحَداً وَ رَكِبَا وَ ذَهَبَا وَ لَمْ يَدْرِ أَحَدٌ مَنْ هُمَا ( بحارالانوار ج ۴۸ ص ۲۹۰، ترجمه تاریخ قم ص ۲۱۳ )

در روايت اول اسـت كـه موسى بر سر قبر آن مخدره سقفى از بوريا بنا كرد تا آنكه وَ بَنَى عَلَيْهَا سَقِيفَةً مِنَ الْبَوَارِيِّ إِلَى أَنْ بَنَتْ زَيْنَبُ بِنْتُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْجَوَادِ ع عَلَيْهَا قُبَّةً حضرت زينب دختر حضرت جواد علیه‌السلام قبه اى بنا كرد بر روى قبر. در بقعه حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها جماعتى از دختـران  فاطميـه و سادات رضائيه مدفونند، مانند زينب و ام محمّد و ميمونه دختران حضرت امام محمّد جواد علیه‌السلام ( بحارالانوار ج ۴۸ ص ۲۹۰، ترجمه تاریخ قم ص ۲۱۳ )

 در فضيلت زيارت حضرت فاطمه بنت موسى علیه‌السلام روايات بسيار وارد شده از جمله علامه مجلسی در بحار الانوار و قاضى نوراللّه در ( مجالس المؤمنين) حدیثی کرده اند که امام صادق علیه‌السلام می‌فرمايند إِنَ‏ لِلَّهِ‏ حَرَماً وَ هُوَ مَكَّةُ أَلَا إِنَ‏ لِرَسُولِ‏ اللَّهِ‏ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِينَةُ خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم حرمى دارد و آن مدینه است أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَرَماً وَ هُوَ الْكُوفَةُ أَلَا و حضرت على علیه‌السلام حرمى دارد و آن کوفه است وَ إِنَّ قُمَّ الْكُوفَةُ الصَّغِيرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِيَةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ و قم کوفه کوچک است که از ۸ درب بهشت سه درب آن به قم باز می‌شود،  تُقْبَضُ فِيهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِي اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَى وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ. زنى از فرزندان من در قم از دنیا می‌رود که اسمش فاطمه دختر موسى علیه‌السلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می‌شوند. ( بحارالانوارج ۴۸ ص ۳۱۷، تاریخ قم ص ۲۱۴، مجالس المؤ منين  ج ۱ ص ۸۳)

روايت شده كه حضرت امام رضا علیه‌السلام به سعد اشعرى قمى فرمود: يَا سَعْدُ عِنْدَكُمْ لَنَا قَبْرٌ كه اى سعد ! نزد شما قبرى از ما هست. قُلْتُ جُعِلْتُ‏ فِدَاكَ قَبْرُ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُوسَى سعد گفت: فداى توشوم! قبر فاطمه دختر امام موسى علیه‌السلام را می‌فرمايى؟ قَالَ نَعَمْ مَنْ‏ زَارَهَا عَارِفاً بِحَقِّهَا فَلَهُ الْجَنَّة، فرمود: بلى، هر كه او را زيارت كند وحق او را بشناسد از براى اواست بهشت. ( بحارالانوارج ۹۹ ص ۲۶۵). 

همچنین امام صادق علیه‌السلام فرمودند:  تُقْبَضُ فیها اِمْرَأَةٌ هِی مِنْ وُلْدی وَاسْمُها فاطِمَةُ بِنْتُ مُوسی تُدخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتُنا الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ در قم بانویی که از فرزندان من است و نام گرامیش فاطمه دختر موسی علیه‌السلام است، رحلت می‌کند با شفاعت او همه شیعیان و (چنانچه شرایط شفاعت را داشتند) وارد بهشت می‌شوند. ( بحارالانوارج ۶۰ ص ۲۲۸). 

نکته مهم: در منابع دسته اول و دسته دوم تاریخی ( از قرن اول تا قرن چهاردهم)، ذکری از روز ولادت و درگذشت حضرت معصومه (س) نیامده ولی چند منبع در دوران اخیر ولادت ایشان را در اول ذیقعده سال ۱۷۳ق. در شهر مدینه و وفات ایشان را در روز ۱۰ ربیع الثانی سال ۲۰۱ هجری قمری عنوان کرده‌اند، آیت الله رضا استادی در مجله نور علم می نویسد که قدیمی‌ترین منبعی که تاریخ تولد و وفات حضرت معصومه را ذکر کرده کتاب نور الآفاق (منتشر شده در سال ۱۳۳۴قمری) نوشته جواد شاه عبدالعظیمی (متوفای ۱۳۵۵قمری) است. آیت الله استادی با کنار هم گذاشتن مطالب متعددی از این کتاب نتیجه می‌گیرد بسیاری از گفته‌های او فاقد استناد و بلکه ساختگی است. یکی از همین سخنان ساختگی، تاریخ تولد و وفات حضرت معصومه است که از کتاب او به چند کتاب دیگر نیز راه‌ یافته است. مجله نور علم شماره ۵۰ و ۵۱ ص ۲۹۷ تا ۳۰۱

حجة الأسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان پژوهش‌گر تاریخ اسلام نیز در اعتراض به ثبت شدن این تاریخ تولد و وفات در تقویم‌ها، ضمن باز نشر مطالب آیت الله استادی مطالبی را در نقد این دو تاریخ منتشر کرده اند. انتقادهای رسول جعفریان در باره دو تاریخ ساختگی آیت الله سید موسی شبیری زنجانی نیز به صراحت، این دو تاریخ را مجعول معرفی کرده و ماجرای جعل آن را نیز نقل کرده است. جرعه‌ای از دریا، ج۲، ص۵۱۶   حجة الأسلام سید ضیاء مرتضوی نیز در مقاله‌ای با عنوان تاریخ ولادت و وفات حضرت فاطمه معصومه همین نکته را تاکید می‌کند. او ضمن گزارشی از تلاش‌های بی‌نتیجه برای یافتن تاریخ تولد و وفات حضرت معصومه، منابع مورد استناد جواد شاه عبدالعظیمی را نیز ساختگی و یا غیرقابل اعتماد معرفی می‌کند.« شرحی بر یک سند سازی بی پایه »  نویسنده کتاب ریاحین الشریعه که کتابش درباره زندگی زنان دانشمند شیعه است، تاریخ ادعا شده را بی‌اصل می‌داند. او با مراجعه به منبع مورد ادعای شاه عبدالعظیمی چیزی نیافته است و نقل می‌کند که همین مطلب را با آیت الله شهاب الدین مرعشی در میان گذارده و او نیز تاکید کرده است که این دو تاریخ ساختگی و جعلی است و آیت الله مرعشی شخص جاعل را می شناخته و انگیزه او را می‌دانسته است. ریاحین الشریعه، ج۵، ص۳۱-۳۲